- جزئیات
- عصمت علوی ، استقامت علوی یاعقلیه تو شکوه ، نجابت علوی خطبه میخونی و چه قیامتی میکنی میری میدون و ذوالفقار و غیرتی میکنی همون اول تو فکر فتح شام بودی شبیه مولا همه چی تمام بودی قبل از زینالعابدین تا دم خیمه چند دقیقه شما هم امام بودی باوقاری عقیله ، موندگاری عقیله خداقوت هوایِ ، حسین و داری عقیله افتخاری عقیله ، شاهکاری عقیله آب دیده تر از ، تیغ ذوالفقاری عقیله سیده زینب ، سیده زینب ، سیده زینب حرفتون عمله ، سرباز نگات اجل همه در حیرتن ، که اینجا شام یا جمل میگیری علم و با دست امام حسنی میری منبر که علمدار دشمن و بزنی همه دیدن یزید و که چجور لرزید تن ملعونِ معاویه تو گور لرزید نه فقط که تن اهل قبور لزرید ستونای کاخش از این غرور لرزید نبض محور جنگی ، صدتا لشکر جنگی بستی شال علی ، یعنی بستی معجر جنگی منبری که تو میری ، میشه منبر جنگی برو به هدف بزن ، که تیر آخر جنگی سیده زینب ، سیده زینب ، سیده زینب
|
- جزئیات
- غارت بود و آتیش، خیمه دود و آتیش من هم تنها بودم همراهم آهَم بود،دورَم نا محرم بود من هم تنها بودم بهارم میرفت، تو که میرفتی قرارم میرفت تو رو از من گرفتن و، اَزَت مونده ی پیرهن و کاش همون شب، با رقیه،میبردی با خودت منو ای تکیه گاهِ من،چشمایِ تو روشن من بی مَحمِل رفتم با جامهی پاره، گوشِ بی گوشواره منزل منزل رفتم نبودی ای یار، ببینی ما رو،میونِ بازار ندیدی سیلی خوردن و، کجاها ما رو بُردنو کاش همون شب، با رقیه، میبردی با خودت منو تو رو از من گرفتن و، ازت مونده ی پیرهن و کاش همون شب با رغیه میبردی با خودت منو یک سال ونیمِ با، این روضه ها تنها ،روزامو شب کردم از شهرِ شام ای داد، هر وقت یادم افتاد، از غُصه تب کردم لَبِت چوب میخورد، همونجا ای کاش، که زینب میمرد همه اشکام و دیدن و، نگم از مِی کشیدن و کاش همون شب با رقیه میبردی با خودت منو
|
- جزئیات
- کل زندگیم فدا زینب صابراً الی البلا زینب قبلهی مدافعان حرم کُلُنا فِداکِ یا زینب زینب زینب زینب آیهی نوره زینب زینب زینب خالق شوره زینب زینب زینب سر مستوره معنی واژه حجاب و عزّت و اقتداره زینب دار و ندارشو به والله پای حسین میذاره زینب زینب عقیلة العرب ,عقیلة العرب ,عقیلة العرب اوج عفت و حیا زینب الگوی زنان ما زینب زینت اباالحسن یعنی نور چشم مرتضی زینب زینب زینب زینب کوهی از صبره زینب زینب زینب لیلهی قدره زینب زینب زینب سورهی فجره اونی که با وقارِ زهرا تو هر کجا دفع خطر کرد هِیمَنه ابن زیادو با خطبههاش زیر و زبر کرد زینب عقیلة العرب ,عقیلة العرب ,عقیلة العرب ماها پایینیم و بالا تو خورده زندگیم گره با تو به خدا تو قلب من بیبی نمیگیره هیچکس جاتو زینب زینب زینب خواهر ارباب زینب زینب زینب جلوهی مهتاب زینب زینب زینب گوهر نایاب صوت علی توی صدا وُ خون علی توی رگاشه زندگی ما همه نذره زینب و دوتا بچههاشه زینب عقیلة العرب ,عقیلة العرب ,عقیلة العرب علیهم السلام
|
- جزئیات
- شرط قیامه رهبریِ تو مکتب ما زنده به پیغمبری تو محکمه ی شام گشته خراب از قدم حیدری تو بس که پُر بود وجودش از حیدر قبر حکومت یزیدو کند ثابت کرد اینو زینب که یک شیر شیره حتی اگه باشه دربند شیر زن کرببلا یا زینب پر کرد با صوت جلی ؛کاخ شامو از علی ؛ لایمکن الفرار از خطبهاش گشته فارغ از زمان ؛ انگار شد دست به کمان ؛ می باره ذوالفقار از خطبهاش دست خداوند گوهری میخواد کشتی ارباب مثل اون لنگری میخواد میره به کوفه جنگِ گره خورده آخه حیدری میخواد چادر به سر که ایستاده حتی کعبه رو رو سفید کرده زینب زینب رو واسه حفظ این مکتب صد مرتبه شهید کرده زینب شیر زن کرببلا یا زینب آورده دوتا پسر ؛ در واقع دو شیر نر ؛ گویا علی دو دم آورده اون ابن زیاد و تا ؛ پای دارِ محکمه ؛ همچون یه متهم آورده وارثِ حیدر اهل نبرده مثل علی جلو بره برنمیگرده با دم خطبه واسه یزید ذوالفقار و ترجمه کرده زینب اسلام رو بیدارش کرده با خطبه نکته ها بارش کرده حیدر اون مرد بی تکراره که زینب در کوفه تکرارش کرده شیر زن کرببلا یا زینب دخت شاه بت شکن ؛ شد تو کوفه کاخ شکن ؛ بتها بازم علی رو دیدند زن از نوع شیرزنه ؛ دخت خیبر افکنه ؛ حالا شده یه کفتار افکن علیهم السلام
|
- جزئیات
- قیامت کردی قیامت کردی خیال یه بنی هاشمو راحت کردی تو از شأن زن حمایت کردی تو با وارث ذو الفقار بیعت کردی نگاهت کراره طیب الله خانوم تب مولا داره طیب الله خانوم یه زن که سرداره طیب الله خانوم عدو شد بیچاره طیب الله خانوم شبیه معجزه , کلامت نافذه شبیه تیغ , علی اثر داره دمی مهلت نده , همه حیرت زده مگه بازم مرتضی پسر داره عصمت الله , عصمت الله , عصمت الله الکبری به حیدر رفتی تو کاخ اموی تو قلب خیبر رفتی علم دستت بود رو منبر رفتی بگو از عباس هم جلوتر رفتی تو می خواستی عاشقان خواهر باشی ولی بعد ابالفضل برادر باشی می خواستی واسه حسین لشکر باشی شما حق داشتی دقیقاً حیدر باشی تو رفتی منبر و , می دیدن حیدر و صدای گرم علی غالب شد چنان کردی غضب , که شامات عرب نماز وحشت به تن واجب شد عصمت الله , عصمت الله , عصمت الله الکبری علیهم السلام
|
- جزئیات
- منو نزار تنها میون این حرم اگه بری بی تو کجا دارم برم میون این صحرا کی میشه یاورم داریم جدا میشیم نمیشه باورم گلوتو میبوسم به جای مادرم گره بزن محکم نیوفته معجرم گریَمو درآوردی داری میری زینبو به کی سپردی داری میری یتیمی زود بودش برای دخترت اسیری زود بودش برای خواهرت چه نامرتب شد رگای حنجرت خولی داره میگرده پی سرت رفتی و جسارت شد به خواهرت
|
|
- جزئیات
- هیئت غمخانه بی بی شهربانو غمی بزرگ در دلم مرا عذاب میدهد تو را صدا که میزنم سنان جواب میدهد برای بار اول است خود سوار میشوم کار رسیده تا کجا فضه رکاب میدهد مقابل نگاه یک سپاه میخورم زمین همینکه شمر ناقه ی مرا شتاب میدهد آیه ی تطهیر بگو چه خاک بر سرم کنم دهان قاتلان تو ,بوی شراب میدهد گرفته لکنت زبان سه ساله ات که این چنین سوال خواهر تو را دیر جواب میدهد شیر درست میشود گریه بلند میشود همینکه بر لب خودش رباب آب میدهد
|
- جزئیات
- قیام میکنم,قیام میکنم برسم شام کارو تمام میکنم به شاه نجف سلام میکنم خوابو به چشم عدو حرام میکنم من زینبم عقیده من آزادگی من اسوه مقاومت و ایستادگی شمشیر اگر دهند بجنگم به سادگی با ذوالفقار نسبت من خانوادگی عقیله منم,عقیله منم به عالم سیده جلیله منم به صوتِ علی تکلم کنم که الآن حیدر این قبیله منم سیدتی یا زینب... قدم میزنم,قدم میزنم به نیابتِ عباس علم میزنم عجب صحنه ای رقم میزنم کاخ و تخت یزیدو به هم میزنم حق میدهم یزید ,که این گونه تب کند خب زن ندیده بود ,مبارز طلب کند عباس اگر که نیست عدو را ادب کند زینب که هست کارِ امیرِ عرب کند یا علی علمدار منم,علمدار منم ابوفاضل اگه نیست سپه دار منم من از کربلا شدم مرتضی عقب ننشستم و یعنی کرار منم سیدتی یا زینب...
|
|
- جزئیات
- ابنِ مرجانه سرگردان می شود با خطبه ی زینب طوفان می شود رویِ منبر تا می گوید اُسکُتوا دشمن در لاکِ خود پنهان می شود میدان در حصار زینب خطبه ذوالفقار زینب لرزید پایه های مسجد این است اقتدار زینب آن چنان با هیبت ,روی منبر رفته روی منبر گویا , خود حیدر رفته فتح شام و کوفه با دو جمله یعنی در حقیقت زینب , فتح خیبر رفته جانم زینب جانم زینب جانم زینب خطبه را طوری کوبنده خوانده است زنگِ محمل ها از حرکت مانده است ثابت شد بر سر لشکرهای یزید دنیا سرباز و زینب فرمانده است زینب محشر در محشر زینب یک تنه یک لشکر الحق دل و جرأت دارد زینب یادگار حیدر جانم زینب جانم زینب جانم زینب
|
- جزئیات
- قیام میکنم ، قیام میکنم برسم شام کارو تمام میکنم به شاه نجف سلام میکنم خوابو به چشم عدو حرام میکنم من زینبم عقیده ی من آزادگی من اُسوه ی مقاومت و ایستادگی شمشیر اگر دهند بجنگم به سادگی با ذوالفقار نسبت من خانوادگی عقیله منم ، عقیله منم به عالم سیده ی جلیله منم به صوتِ علی تکلم کنم که الآن حیدرِ این قبیله منم عقیله ی عرب و عجمم آبرویِ دو جهان و حرمم قدم میزنم ، قدم میزنم به نیابتِ عباس عَلم میزنم عجب صحنه ای ، رقم میزنم تخت و کاخ یزیدو به هم میزنم حق میدهم یزید که این گونه تب کند خب زن ندیده بود ، مبارز طلب کند عباس اگر که نیست عدو را ادب کند زینب که هست کارِ امیرِ عرب کند علمدار منم ، علمدار منم ابوفاضل اگه نیست , سپهدار منم من از کربلا , شدم مرتضی عقب ننشستم و یعنی کرار منم عقیله ی عرب و عجمم آبرویِ دو جهان و حرمم زِ یارم بگم، زِ یارم بگم من به جز حسین حرفی ندارم بگم از این مقصد و قرارم بگم خطبه خوندم از ایل و تبارم بگم یاد آوری کنم که حسن در جمل چه کرد قاسم به معرکه زد و با چند یَل چه کرد درآن منم منم یَل ما در عمل چه کرد شد قبضِ روح لشکر و دیدن اجل چه کرد صدا زد صدا ، خدا بود خدا چهل منزل به خودت بگو مرحبا به عشق حسین ، شه عالمین باید زینب بری اربعین کربلا
|
- جزئیات
- لرزوند مسجدِ اُمَوی رو دیدند غیرت عَلوی رو ابروهاش انگار گره علی رو داره چادرش حکمِ زره علی رو داره سخنانش طوفان آیه به آیه قرآن از روی نیزه عباس میگه عقیله, ای جان بایدم مثل مرتضی قدم برداره چقدر بهش میاد اگر عَلَم برداره کربلا تا شام ,محشرِ کبری شد نقش عباسو خودش یک تنه ایفا کرده رفته کُلُهُم به عَلیو داره صولتِ نبویو قطعا این زینب , ادبِ حسنو داره تو دل چشماش, غضبِ حسنو داره شده عالم حیران به تو شاه مردان از توی جنت میگه عقیله ای جان به کمر تیغ هاشمی حمایل کرده شبیه شیر جمل فتنه رو باطل کرده از کلامش شهر کوفه به وحشت افتاد پسرِ مرجانه شنید, به لُکنت افتاد
|
- جزئیات
- تصاویر زیبا از حرم حضرت زینب سلام الله علیها
|
|
|
- جزئیات
- عقیلة العربم من مرتضوی نسبم من زینبم من تو علمداری و من از تو علمدار ترم یاعباس تو جگر داری و من از تو جگر دار ترم یا عباس اذن میدان بدهد یار خودت میبینی یا عباس وسط معرکه ها از همه کرار ترم یا عباس ذوالفقار پدرم را کمرم میبیندم یا عباس دستمالی که به سر بست سرم میبندم یا عباس به خدا شیر زنم شیر خدا میداند یا عباس راه این بی صفتان را به حرم میبندم یا عباس بین معرکه تا قدم بزنم میمنه حسین میسره حسنم شیشه هستم ولی از الماسم زینبم صف شکن خناسم امتحان کن به حسینم گفتم به خدا شیر تر از عباسم عقیلة العربم من مرتضوی نسبم من زینبم من رجز آن است که آغاز کند محشر را یا حیدر خطبه خواندم که ببینند دمی حیدر را یا حیدر بشنود هر که یهودی که در این دنیا هست یا حیدر پدرم بود که انداخت درِ خیبر را یا حیدر شب صفین که ماه از رخ حیدر میریخت یا حیدر یا علی از دو لب مالک اشتر میریخت یا حیدر صبح فرداش همه غرق تماشا بودند یا حیدر او قدم میزد و پیش قدمش سر میریخت یا حیدر یا علی مدد با دم علوی زیر و رو کنم مسجد اُمَوی هیچ کوهی نشود مانندم حرز یا فاطمه بازو بندم کوفه تا شام چهل منزل بود من چهل تا در خیبر کندم
|
- جزئیات
- زینتِ باباشه بچه شیر زهراست رکاب پاهاشه زانوهای عباس مِثه بابا میزد ریشه ی اعدا رو با زبون میریخت زیر پا سرها رو عجب اینه صدای حیدرِ توی گلوش خشم ذوالفقار حیدر که میرسه به گوش جونِ هر حرومی پای منبرش به لب رسید کوفه در محاصره است علی رسید علی رسید یه تنه به شامات حریف فتانه ها فاطمی تشر زد به ابن مرجانه ها دست به معجر گرفت خیبرو از سر گرفت پرچم علی رو دختر حیدر گرفت
|
|
|